دسته‌ها
مقالات

تصمیم شهید احمدشاه مسعود هیچ‌گاه ناقص و غلط نبود

 

مصاحبه‌کننده: حسینی مدنی، خبرگزاری جمهور

 

وقتی ‌كه به من مارشال خطاب می‌شود؛ عزت نفس پیدا می‌كنم و خود را همیشه نمایندۀ مجاهدین می‌دانم و این لقب را افتخار تمام دست‌اندركاران جهاد و مقاومت می‌دانم نه‌تنها منحصر به خودم، و همیشه با شنیدن این نام احساس مسوولیت می‌كنم.

 

*جناب مارشال صاحب، با تشكر از این‌كه دعوت بنده را به گفت‌وگو، پذیرفتید. به عنوان اولین سوال، خود شما، مارشال صاحب فهیم را چگونه معرفی می‌کنید؟

… فقط گفته می‌توانم كه انسانی هستم مجاهد، همیشه با مطالعه سروكار دارم، در رابطه به مضامین دینی بیشتر مطالعه می‌كنم و برداشت به‌خصوص خود را در ارتباط به مبارزه و جهاد و رسالت انسان نسبت به این مسایل دارم. كوشش می‌كنم همیشه مسوولیت‌پذیر باشم. در رابطه به منافع كشور و دشمنان اسلام، آدم سرسخت و مقاوم هستم؛ اما برعكس در برابر مسلمان‌ها آدم با عاطفه و رحم‌دل می‌باشم؛ به این مسأله زیاد فكر می‌كنم كه چگونه بتوانم با همه مردم، رابطۀ صمیمی و طبیعی را برقرار سازم.

*چقدر دوست داشتید كه به جای آمرصاحب مسعود می‌بودید؟‌

جناب آمرصاحب «شهید احمدشاه مسعود» در زنده‌گی خودش انسانی منحصر به‌فرد بود. ما هم‌رزم و هم‌سنگر ایشان و دوست و رفیق خوب یک‌دیگر بودیم. بیشتر كارهایی كه مربوط آمر صاحب بود من انجام می‌دادم و همیشه كوشش می‌كردم كه همكار همیشه‌گی‌شان باشم و فشار كارها را از سرشان كم كنم.

در دوران مقاومت، هرگاه آمر صاحب نمی‌بود؛ من در جایش كار می‌كردم. ولی به این گمان و باور نبودم كه روزی آمر صاحب نباشد و من جانشین او باشم. او شخصی بود مورد قبول همه، ولی باخود همیشه تعهد می‌كردم كه اگر آمر صاحب نباشد حتا برای یک ثانیه هم اگر زنده باشم از آرمان او دفاع می‌كنم كه همان‌طور هم شد. با وجود آن‌كه روش كُلی را بلد نبودیم، در موضوع استراتژی افغانستان معلومات درست نداشتیم، اما همیشه حركات و فعالیت‌های‌مان به‌خاطر برآورده شدن آرزوی آمر صاحب بود. من به این امید نبودم كه روزی بیایم و وزیر شوم، بلكه فداكاری‌های‌مان فقط برآوردن هدف آمر صاحب شهید بود.

وقتی كه آمر صاحب شهید شد به این باور بودم كه این خبر كه به گوش مردم برسد یقیناً جبهات سقوط می‌كند. چون جناب آمر صاحب یک نیرو و روحیه بود، به همین خاطر به دوستان خود اشاراتی داشتم كه اگر آمرصاحب شهید شده باشد، جبهات سقوط می‌كنند و به احتمال قوی ما و شما اسیر یا كشته خواهیم شد؛ اما شما می‌توانید از پهلوی من بروید. ولی قسمی كه دیده شد تغییرات و تحولات به‌دست خداوند«ج» است و چیز دیگری رونما گردید.

*چه فكر می‌كنید اگر آمر صاحب در قید حیات می‌بود، از سیاست‌های شما راضی می‌بود؟

آمرصاحب اگر در قید حیات می‌بود، كارهای ما حتماً نسبت به فعلاً فرق داشت. چون هیچ‌گاه تصمیم مسعود ناقص و غلط نبود. اگر زنده می‌بود موفقیت‌هایی زیادی نسبت به فعلاً می‌داشتیم، ما برای تسخیر ذهنیت‌های جامعۀ جهانی و اذهان مردم افغانستان و زدودن عقده‌ها و تعصب‌های قومی و نژادی، یک حركت همه‌جانبه و مشاركت ملی را به میان می‌آوردیم، اما مثل آمر صاحب در عقب جبهه، زیاد مدیریت نتوانستم؛ متوجه شدم كه عقب جبهه تقریباً از هم پاشیده است. دلیل همه نابسامانی را فقدان آمر صاحب می‌دانم. اگر آمر صاحب شهید، زنده می‌بود به یقین كامل، پیشرفت ما چند برابر بیشتر از امروز می‌بود.

*از شخصیت‌های سیاسی فعلی، به كی نزدیک‌تر هستید؟‌

در سیاست یک مقوله وجود دارد كه می‌گویند، سیاست نه دوستی دایمی دارد و نه دشمنی؛ یعنی در كُل می‌توانم بگویم، گاهی به‌خاطر منافع، سیاست‌مداران از هم دور و نزدیک می‌شوند، اما در رابطه به نزدیک بودن با سیاست‌مداران، نزد من چند معیار وجود دارد كه در قدم نخست مسلمان بودن مطرح است، دوم سابقه اندیشه و مبارزۀ سیاسی و سوم هر كس دارای برنامه و استراتژی باشد، من با آن شخص نزدیک‌تر هستم.

*از نظر شما حامد كرزی چگونه شخصیتی است؟‌

حامد كرزی یک شخصیت با عاطفه، جوان با استعداد و از نظر روش‌های شخصی دارای اخلاق نیک، فطرتاً یک شخصیتی است كه می‌تواند در جامعه با همه سازگار باشد.
در رابطه به روش‌های كاری آقای كرزی باید بگویم كه وضعیت فعلی سیاسی افغانستان طوری‌ست كه روش‌های آقای كرزی یک‌جانبه است، كه این موضوع بیشتر سبب شده كه برایش مشكل‌آفرین باشد.

امّا در ادارۀ ‌انتقالی همه با آقای كرزی شریک و همكار بودند و خود را در امور مملكت سهیم می‌دانستند. ولی بعد از به پایان رسیدن ادارۀ ‌انتقالی، آقای كرزی برای خودش كابینه جداگانه ساخت و به نفع خودش كار كرد نه به نفع كشور. به همین اساس، آقای كرزی به مشكل بزرگی مواجه شد. مشكل اساسی آقای كرزی در رابطه به امور مملكت، نداشتن مدیریت‌شان است؛ نسبت به اوضاع فعلی كشور، نه‌تنها آقای كرزی بلكه هیچ‌كسی به تنهایی نمی‌تواند مشكل افغانستان را حل كند.

*به حیث مشاور آقای كرزی، تا حال شده كه ایشان را مشوره بدهید؟

دوست داشتم و همیشه با آقای كرزی مشوره می‌دادم و همیشه كوشش می‌كردم مشوره‌های خیر و به صلاح مملكت را به آقای كرزی بدهم. اما متأسفانه از وقتی كه به عنوان مشاور ارشد اعلام شدم، تا حال آقای كرزی از من مشوره نخواسته، و تنها به‌نام، مشاور ارشد هستم و بس.

*كرزی بیشتر حرف چه كسانی را می‌شنود؟

مشكل اساسی در افغانستان این بوده كه هر كس رییس ‌جمهور شده، قبل از این‌كه به ساختن جامعه و مملكت فكر كند، به ساختن خود فكر می‌كند.

تلاش‌های آقای كرزی به‌خاطر ساختن محورهای خاص خودشان بیشتر بوده است؛ فعلاً حرف‌های بیگانه‌ها را آقای كرزی زیادتر گوش می‌دهند و نتیجه‌اش را همه می‌بینند.

*به نظر شما آقای كرزی از خارجی‌ها مشوره می‌گیرد؟

آقای كرزی در اكثرِ موضوعات با خارجی‌ها مشوره می‌كند و در داخل، تیم خاص خود را دارد كه با آن‌ها هم مشورت می‌كند، ولی یک واقعیت و جود دارد كه آقای كرزی هم تحت فشار خارجی‌ها قرار دارد و هم تحت تأثیر تیم و گروه‌های كه در داخل افغانستان هستند.

*عواملی كه شما -در یک مقطع- از قدرت كنار زده شدید چه بوده است؟

من تا وقتی‌كه در امور دولت مسوولیت داشتم، با افتخار گفته می‌توانم كه اوضاع نظامی را توانسته بودم سامان دهم.

به اساس فیصلۀ بُن، در افغانستان ما همراه‌ با رییس‌جمهور یک تیم مشترک را ساختیم و كار كردیم. اگر در افغانستان كاری هم صورت گرفته در همان دو سال اول بوده و بس. بعد از آن، كاری در افغانستان انجام نشده و بحران هم از آن به بعد روز به‌روز زیادتر شده است.

ما در وزارت دفاع همیشه بُعد ملی را در نظر می‌گرفتیم، اكثراً كارها را تحت نظر خودمان انجام می‌دادیم نه با خارجی‌ها. به این باور بودم كه نباید صد درصد تحت تأثیر آن‌ها قرار بگیریم. موضوع كنار زدن من این بود كه ما همیشه صادقانه فكر می‌كردیم اما طرف مقابل، در صدد از هم‌پاشیدن و ضعیف ساختن مجاهدین بود نه‌تنها من بلكه بسیاری از شخصیت‌های محوری كه به‌درد ملت و جامعه می‌خوردند، از صحنه كنار زده شدند. موضوع اساسی در مورد حذف من همین بوده؛ چون به گمان آن‌ها با حضور ما شاید نتوانند همان حكومتی كه خودشان می‌خواهند را بسازند.

*وقتی‌كه به شما «مارشال» خطاب می‌شود چه احساسی پیدا می‌كنید؟

عزت نفس پیدا می‌كنم و خود را همیشه نمایندۀ مجاهدین می‌دانم و این لقب را افتخار تمام دست‌اندركاران جهاد و مقاومت می‌دانم نه منحصر به خودم، و همیشه باشنیدن این نام احساس مسوولیت می‌كنم و تجدید پیمان به خود می‌بندم، كه در مقابل مردم و كشور همیشه با مسوولیت باشم.

*امتیازات مارشالی برای شما چیست؟

فقط همین نام برای من داده شده و امتیازات دیگری تاحال ندیده‌ام. چون هنوز در افغانستان حكومت رقابتی است. بنابراین، برای ملتی كه سال‌ها مبارزه كرده فقط همین افتخارشان است كه نماینده شان را مارشال ساختند به پاس مبارزۀ همین ملت.

*تاحال شده كه شبی را گرسنه خوابیده باشید؟

یک شب را نه، بلكه شب‌ها و روزها را هم گرسنه سپری كرده‌ام. من از ثور ۱۳۵۸خورشیدی، در جبهه حضور داشتم، در ولایت كنر با كسانی كه همراه‌ ما بودند و توت‌هایی‌ كه از درخت‌ها در مابین دیوار بودند، می‌كشیدیم و می‌خوردیم و روز خود را به سكوت سپری می‌كردیم و این مساله یک امر معمول بوده كه وقتی در جبهه و جنگ باشی، گرسنه‌گی، بی‌خوابی و زحمت زیاد دارد.

*شما از مرگ می‌ترسید؟‌

ما مجاهد هستیم و كسی كه كمر خود را به‌خاطر جهاد بسته می‌كند، اولین چیزی را كه استقبال می‌كند مرگ است. من به این باور هستم كه مرگ و زنده‌گی به دست خداوند است به همین خاطر از مرگ نمی‌ترسم و به یك بیت از اقبال لاهوری اشاره می‌كنم كه می‌گوید:

سرّ دین ما را نظر، او را خبر

او درون خانه، ما بیرون در

*پس چرا تعداد محافظین شما زیاد است؟‌

تعداد محافظین ما به‌خاطر این نیست كه ما از مرگ می‌ترسیم؛ بلكه به‌عنوان مارشال مملكت اگر در جایی به حادثه یا موضوع مهمی بر می‌خوریم، نباید سرخود را پایین بگیریم. اگر بی‌تفاوت بگذریم و از حق دفاع نكنیم كه به ما حیثیت و آبرو نمی‌ماند. اگر بخواهیم كه از كار بدی جلوگیری كنیم، تنها می‌باشیم. پس باید گروهی را باخود داشته باشیم. باید از حق یک مظلوم بتوانیم دفاع كنیم، نه این‌كه سرخود را پایین انداخته تیر شویم. در هر حالت ما نسبت به وطن و هموطنان خود احساس مسوولیت می‌كنیم.

*كدام نشریه‌ها را بیشتر مطالعه می‌كنید؟

كتاب می‌خوانم، در رابطه به موضوعات سیاسی، به جراید زیادتر علاقه‌مند هستم و همیشه هر اخبار و جریده‌یی كه به دستم می‌افتد، صفحۀ سیاسی‌اش را بیشتر مورد مطالعه قرار می‌دهم.

*اهل شوخی كردن هستید؟

«باخنده» من به حدی خوش‌طبع و خوش‌مزاج و خوش‌برخورد و خوش‌مجلس هستم كه آقای –عبدالحفیظ- منصور پارسال در پیام مجاهد مرا بذله‌گوی گفته بود. به او گفتم كه مرا بذله‌گوی نمی‌گفتی، مجلس‌آرا می‌گفتی!

*اگر كسی شما را دشنام بدهد چه می‌كنید؟

هیچ وقت نسبت به این طور گپ‌ها قهر نشده‌ام، چون همیشه مسوولیت داشته‌ام، می‌فهمم كه هر كسی دارای یک درد می‌باشد تاحد امكان كوشش می‌كنم در مقابل حتا دشنام هم با حوصله باشم و هیچ‌گاه تاحال قهر نشده‌ام.

*هیچ‌گاه شده كه نزد فالبین یا تعویذنویس رفته باشید؟

پیش تعویذنویس نه، اما كف‌شناسی و قیافه‌شناسی را خوب بلد هستم و همیشه همراه دوستان در مورد كف‌شناسی و قیافه‌شناسی گفت‌وگو می‌كردیم و باورمند هستم.

*حكومت چرا نسبت به ساختن اپوزیسیون جبهۀ ملی مخالفت كرد؟

جواب این پرسش شما را باید آقای كرزی بدهد؛ اما من بارها به آقای كرزی گفتم، به ساختن جبهه تشویش نكنید بلكه به جبهه اطمینان داشته باشید. چون قراری كه اوضاع فعلی كشور را می‌بینیم، مردم در سمت جنوب نه تنها در پهلوی دولت نیستند بلكه عملاً در مقابل دولت قراردارند. بناً جبهه ملی می‌تواند در مقابل ناگواری‌های اوضاع فعلی، نیروی كمكی خوبی برای دولت باشد. برای این همه نابسامانی جبهه ملی ساخته شد.

ولی باكمال تأسف موضع‌گیری آقای كرزی در مقابل جبهه قابل برداشت و تصور هیچ‌كس هم نبود. باكمال تأسف موضوعی دیگری كه قابل ذكر است، بین رییس‌جمهور و پارلمان كشور هم سخت رقابت وجود دارد كه به نفع كشور نخواهد بود. باید رییس‌جمهور به عنوان رییس  دولت، امور هر سه نظام را در اختیار داشته باشد ولی روابط رییس  دولت با پارلمان یک رابطۀ كاملاً خصمانه است كه این رقابت از حساسیت نشان دادن در برابر جبهۀ ملی هم داغ‌تر است. به یقین كامل گفته می‌توانم که تا رییس‌جمهور با شخصیت‌های همه اقوام تفاهم نكند، به هیچ‌وجه نمی‌تواند از بار همه مشكلات بیرون آید.