روحالله بهزاد-روزنامهنگار
مارشال محمدقسیم فهیم، یکی از چهرههای مطرح تاریخ افغانستان است. مردم او را به عنوان برجستهترین چهرۀ تاریخ معاصر جهاد و مقاومت مردم افغانستان میشناسند. مارشال فهیم مطرحترین چهره پس از شهید احمدشاه مسعود، در جبهۀ جهاد و مقاومت بود که کارنامههای درخشانی از خود بهجا گذاشته است. تاریخ جهاد و مقاومت افغانستان پُر است از رشادتها و جانفشانیهای بیدریغ او یارانش. تاریخ حداقل چهل سال پسین افغانستان را اگر مرور کنیم، بیهیچ شکی نقشآفرینی مارشال فهیم، محور بخش بزرگی از دستاوردها و پیروزیهای این دوره است.
مرحوم مارشال فهیم نخستینبار با جمعی از دانشجویان دانشگاه، مبارزه را آغاز کرده و توانست با موفقیت کامل آن را به سرانجام برساند. او در دوران مقاومت هم یکی از چهرههای شاخص و سرشناس در عرصۀ مبارزه سیاسی، نظامی و اجتماعی بود. مارشال فهیم پس از شهادت قهرمان ملی کشور، توانست جانشین خوب و بیبدیل برای جبهۀ مقاومت و نظامسازی باشد. جانشینی مارشال فهیم پس از شهادتِ احمدشاه مسعود به عنوان فرمانده مجاهدین، نقطۀ عطفی است که میتواند یک روند بزرگ ملی تلقی شود؛ زیرا دشمنان مردم افغانستان به این باور بودند که با شهادت احمدشاه مسعود، صفوف مجاهدین را درهم شکسته اند؛ اما مجاهدین با تشکیل جلسهیی، مارشال فهیم را به عنوان جانشین شهید مسعود انتخاب کردند که او هم توانست تا حد زیادی نبود مسعود را پُر کند و مقاومت مردم را به سرانجام برساند.
مارشالِ فقید در نظامسازی پساطالبان نیز نقش ارزنده، تأثیرگزار و اصلی داشت. او به عنوان فرمانده نیروهای مقاومتِ ضد طالبان و القاعده، بستر دولتسازی پساطالبان را در داخل هموار کرد و زمینه را برای رهبری و ریاستِ نظام جدید مساعد ساخت. اگر دولت پساطالبان را با ویژهگیهای یک دولت مدرن مدنظر بگیریم که بسیاری از اساسات و ارزشهای یک دولت مدرن ملی -هر چند ناقص و معیوب- در این دوازده سال عمر این دولت شکل گرفت، نام مارشال محمدقسیم فهیم و نقش او با این تحول گره میخورد.
مارشال فهیم در سال 2001 میلای توانست اکثر مجاهدین را در صفوف موافقانِ دولت بسیج کند. او در یکی از سخنرانیهای خود در همین سال در جمعی از مجاهدین گفته بود که «آرمان ما رسیدن به افغانستان با ثبات، امن و برای مردم» است. فهیم در این سخنرانی همچنین به مجاهدین گفته بود که «مرحلۀ مقاومت به پایان رسیده و افغانستان وارد یک گذار تازه شده است که باید به نقش حضور تودههای مردم در آن توجه شود».
مارشال محمد قسیم فهیم گامبهگام در دولتسازی پساطالبان و شکلگیری نهادهای این دولت، بهویژه نهادهای نظامی و امنیتی و تمام تحولات سیاسی و اجتماعی این دوره همکاری و همراهی کرد. مارشالِ افغانستان به عنوان فرمانده نیروهای مجاهدین و مقاومت، راه را به تشکیل و تقویت ارتش ملی افغانستان مساعد ساخت. مارشال افغانستان در نظامسازی پساطالبان با جدید در پی آن بود تا با در نظر گیری عدالت اجتماعی، راهِ هرگونه بازگشتِ به جنگ و گذشتۀ خونبار را سد کند. او با هرگونه تفرقه و تعصب مخالفت نشان میداد و به شدت حامی یکپارچهگی افغانستان و وحدت ملی بود. او علیرغم تحلیل و دیدگاه مخالف بر سر شکلگیری وحدت ملی و دولت ملی از منظر قومی در جامعۀ کثیرالقومی افغانستان، به همگرایی و همسویی اقوام در شکلدهی دولت و نظام سیاسی پایدار، تأکید میکرد.
مارشال فهیم در این دوره با دید فراخ و ریزبینی سیاسی و نظامی، تلاش کرد تا مردم افغانستان را زیر یک چتر که به گفتۀ خودش: «چتر وحدت ملی» است، بسیج بسازد تا برای آیندۀ کشورشان به صورت جمعی و همهشمول تصمیم بگیرند. یک نگاه گذرا از کنفرانس بن تا ایجاد حکومت وحدت ملی به خوبی نشان میدهد که مارشال افغانستان توانسته بود با دید فراقومی و فراملیتی، چتر وحدت و همگرایی را بسازد. او باری در یکی از سخنرانیهایش گفته بود: «افغانستان وقتی از مشکلات نجات پیدا میکند که واقعاً به طور مخلصانه دست به دست هم بدهیم تا اعتماد ملی در کشور به وجود بیاید و نسبت به همدیگر باورمند باشیم. حرکتهای یکجانبه باید از بین برود و با یک باورِ ملی و اعتماد کُلی از مشکلات نجات پیدا کنیم».
به هررو، مارشالِ افغانستان به عنوان یک انسانِ رسالتمند و با وجدان، وظیفه و مسوولیت انسانی، دینی و شهروندی خود را انجام داد و به شهادت تاریخ و مردم، در انجام آن نیز موفق به در آمد؛ اما با در نظرداشتِ شرایط و واگرایی شدیدِ کنونی در کشور، این پرسش مطرح میگردد که آیا سران حکومت پس از او میراثِ با ارزش و با اهمیت مارشالِ افغانستان و سایر همکاران و همسنگران او را صادقانه حفظ و احترام کردند؟
متأسفانه پاسخِ این پرسش منفی است؛ سران حکومت میراثِ درخشان سالها مبارزه و جهادِ مارشال فهیم و چهرههای مانند او را قربانی منافع گروهی و رسیدن به جا و مقام کردند. کسی انکار کرده نمیتواند که واگرایی و عصبیتهای قومی زیر حاکمیت پس از او به اوج خود رسیده است. واقعیت این است که مارشال فهیم و دهها چهرۀ مانند او سالها تلاش کردند و زحمت کشیدند تا مردم را در کنار هم و زیر چتر وحدت و همدیگرپذیری بسیج کنند، اما سران حکومت پس از او با سیاسیتهای تکروانه و پشتپا زدن به دیدگاه چهرههای سیاسی و دیدگاه آرزوهای مردم، این چتر را ازهم پاشیدند. نظام سیاسی پس از مصداق عینی گفتۀ مارشال فهیمِ فقید است که گفته بود: «تجریههای گذشته نشان داده است که حکومتهای یکجانبه و یکطرفه در افغانستان نتیجۀ مثبت ندارد». مارشالِ افغانستان حین نخستین سخنرانیشان بعد از پیروزی انتخابات ریاستجمهوری نیز گفته بود: «نظام و حکومت با بردباری و همدیگرپذیری به وجود میآید و خواست و آرزو در شرایط امروز با احساسات و برآورده نمیشود»؛ اما برجستهترین عنصر در تفکرِ حکومتداری و نظامسازی سران حکومت وحدت ملی، «دیگرناپذیری و احساسات» است.
حرف و حدیث در مورد یگانه مارشالِ افغانستان فراوان است، اما به عنوان حُسنِ ختامِ باید یادآور شد که جامعۀ سیاسی و روشنفکری افغانستان که در این دوازده سال شاهد توسعۀ سیاسی کشور خود هستند، میباید نقش مثبت مرحوم مارشال فهیم را در شکلگیری تحولات پسا کنفرانس بُن پیوسته مدِنظر قرار دهند و مرهون او باشند. بیشک مارشالِ افغانستان چنان که گفته بود «به چیزی که ایمان آوردی، عشق بورز، زیرا عشق فداکاری است»، به مردم و کشورش عشق ورزید و برای توسعه و پیشرفت آن فداکاری کرد.