دسته‌ها
مارشال فهیم

بغلان و مسوولیت‌های جدید

13 ثور 1381- بغلان

حضار گرامی، علما، موسفیدان، جوانان، شاگردان مکاتب، همه اهالی شهر بغلان؛ به‌خصوص خواهرانی ‌که این‌جا از هیأت ما استقبال کردند. السلام و علیکم و رحمته الله و برکاته!

مسرورم، که امروز با جمعی از یاران و هم‌سفرانم به شهر بغلان آمده‌ام و همراه شما از نزدیک دیدار می‌کنم. می‌خواهم به شما برادران این مسأله را یادآوری کنم که کشور اسلامی ما با ترکیب ملیت‌ها و اقوام گوناگون، زیر یک نام «افغانستان» در نقشۀ جهان وجود دارد. مردم ما همیشه با هم برادرانه زنده‌گی کرده اند و از همه مهم این‌که ملت و مردم ما پیوند عمیق و ناگسستنی و دایمی دارند.

مردم افغانستان معتقد به خداوند (ج) و مسلمان هستند. پیوند عقیده و پیوند اسلامیت، قوی‌ترین پیوند است و مردم افغانستان این افتخار را از گذشته‌ها داشته اند. از بدی روزگار در این کشور یک حالتی ایجاد شد، که حکومت‌ها در شکل و ساختار شان ادارۀ مردم را در نظر نگرفتند.

حکومت‌هایی که جدا از مردم باشند، حکومت‌هایی‌که به‌خاطر مردم نباشند، واضحاً وقتی رهبر آن حکومت در کشمکش باشند؛ بار سنگین پیامدهای منفی آن را ملت می‌کشد. زمینه طوری شد، که ملت مسلمان افغانستان بیست‌وسه سال زحمت بکشند و بدی‌ها و حالات سخت و مصایب طاقت‌فرسا را تحمل کنند. بعد از کودتای کمونیست‌ها در افغانستان و آمدن قوای شوروی در این کشور، جهاد مردم افغانستان به‌خاطر نجات کشور شان با الهام از دساتیر اسلام آغاز شد. در مجموع مردم افغانستان در مقابل ارتش سرخ شوروی سابق مقاومت و جهاد کردند، به‌طور اخص بعضی مناطق، به‌خصوص مردم مجاهد، قهرمان و تاریخ‌ساز بغلان در جهاد در برابر شوروی‌ها نقش بزرگ و اساسی خود را داشتند، این جان‌بازی‌ها پیش خداوند و پیش مردم مجاهد و مسلمان افغانستان فراموش‌ناشدنی است.

بعد از پیروزی جهاد در افغانستان کسان دیگری علاقه‌مند شدند که به کشور ما بیایند و قیادت و سرداری را به‌دوش بگیرند. شوروی‌های سابق خواستند باداری بکنند نتوانستند. بعدها برخی محافل برای کسب منافغ خود در افغانستان یک چهره‌یی را پیدا کردند به‌نام ملا عمر: یک چهره‌یی مجهول و یک چهره نا آشنا. او را پیش کشیدند و یک‌مشت مزدور و نادان را به‌نام طالب مسما کردند و تمام گروه‌های تروریستی جهان را به گرد آ‌ن‌ها جمع کرده، بالای این مردم هرگونه جفا و ظلم را روا داشتند و هر نوع ستمی که به فکر شان می‌رسید، فروگذار نکردند. این مردم را توهین کردند، تحقیر کردند و شلاق زدند که بیشتر شما در جریان آن هستید.

کسانی که در این‌جا به‌نام طالب و رهبر بودند اصلاً ارزش آن را نداشتند، که کاره‌یی می‌بودند، اما خواستند با سرنوشت مردم زیر نام شریعت و زیر نام مجاهد بازی کنند. آن‌ها را تحقیر و توهین کنند که کردند و این کشور را یک کشور بی‌ثبات و بی‌هویت و بی‌اراده بسازند و همان‌طور شد. مردم افغانستان شدیداً نیازمند عزت و اعادۀ حیثیت شان هستند. ولی دشمنان نه در کابل، نه در بغلان، نه در تخار، درهیچ جای بسنده نکردند، به حدی ظالمانه و کورکورانه عمل می‌کردند که اصلاً تصورش نمی‌رفت. ما، همرای شان تماس می‌گرفتیم و می‌گفتیم این عمل دور از انصاف و انسانیت است، که شما می‌کنید؛ حالا کجا برویم از اینجا؛ این وطن ما است. طالبان و تروریست‌ها مانع اهداف دشمنانۀ خود آمرصاحب مسعود را می‌دانستند؛ آمر صاحب مسعود که یک عمر جهاد کرد، از طفولیت، آنگاهی که دست راست و چپ خود را شناخته بود به جهاد شروع کرد. فقط به‌خاطر عزت مردم افغانستان و این‌که افغانستان مال مردم افغانستان باشد، و مردم حق داشته باشند تا در تعیین سرنوشت خودشان تصمیم بگیرند.

نباید خارجی‌ها در تعیین سرنوشت مردم افغانستان مداخله کنند. چون خارجی‌ها و مزدوران شان آمر صاحب را مانع رسیدن به اهداف خود در افغانستان می‌دانستند، او را شهید کردند. آن‌ها فکر می‌کردند که مقاومت این جبهات بعد از شهادت مسعود شهید خاموش می‌شود. فکر می‌کردند که این جبهات شکست می‌خورد و مقاومت‌گران متواری می‌شوند، که الحمدالله نشد. اعمال و حرکت‌های ناشایسته، موجودیت روحیۀ ضعیف آن‌ها در بین مردم، و بی‌پایه بودن آن‌ها سبب شد که به شکست مواجه شوند. ایتلاف بین‌المللی در کنار جبهه متحد قرار گرفته و طالب‌ها شکست خوردند و از افغانستان رفتند. خدمت شما یاد آوری می‌کنم، در زمان حیات آمرصاحب مسعود ما به این نتیجه رسیدیم، که یک قوم، یک گروپ، یک گروه، یک سمت، یک مردم و یک قشر به تنهایی نمی‌تواند با ترکیب ملی که در کشور وجود دارد؛ حکومتی تشکیل بدهد.

بناً تصمیم بر این بود، هر زمانی که زمینه مساعد شود؛ یک حکومت وسیع‌البنیاد به اساس آرای مردم افغانستان و شرکت مردم افغانستان به وجود بیاید که ما این هدف را تعقیب و عملی کردیم. بعد از آزادی کابل موضوع را به جامعۀ بین‌المللی و ملل‌متحد پیشکش کردیم و از مردم افغانستان خواستیم که خود تصمیم بگیرند. در اثر آن توافقات بُن صورت گرفت، در توافقات بن ادارات سه مرحاله‌ای به وجود آمد از جمله ادارۀ موقت بایک ترکیب ملی و مردمی که رأس آن آقای کرزی یک مجاهد سابقه‌دار و یک شخصیت ملی و قومی افغانستان و منسوب به یک خاندان باعزت قرار گرفت.

حیثیت ملی شان در این کشور ثابت است. پدرش در راه استقلال خواهی در همین اواخر توسط توطئه و دسایس بیگانه‌ها در کویته به شهادت رسید. وزرا و اعضای کابینه با ترکیب مناسبی به وجود آمد و افغانستان اعادۀ حیثیت شد. در کشور صلح تأمین و وحدت ملی به وجود آمد، ادارات فعال، موضوع بازسازی افغانستان و رفتن به‌طرف ثبات و استقرار و رفتن به‌طرف قانونیت آغاز شد. الحمدالله امروز در سراسر افغانستان حالتی به وجود آمده که پنج ما، شش ماه قبل هیچ‌کس تصورش را نمی‌کرد. دیگر در افغانستان نه پشتون، نه تاجک، نه اوزبیک و نه هزاره و نه هیچ قومی، امروز جز خواست برادری و وحدت و ندامت از کشمکش‌های گذشته، هدف دیگر ندارد من به شما اطمینان می‌دهم که انشا الله این امر استحکام پیدا می‌کند. با تشکیل لویه‌جرگه و آمدن یک حکومت انتخابی و با ثبات در افغانستان، انشاالله این خواسته‌ها و آرزوهای ما و شما تأمین می‌شود هیچ وقت دیگر در این جهت انشا الله حرکتی صورت نخواهد گرفت، که مردم دافغانستان با یک‌دیگر مواجه شوند.

شما در بغلان زندگی می‌کنید. مشتمل از قوم‌های گوناگون، در این جا پشتون زبآن‌ها، اوزبیک‌ها، پنجشیری‌ها و غوربندی‌ها از جاهای مختلفی هیچ وقت شما به‌نام قوم جنگ نکرده بودید؛ هر کشمکشی که در افغانستان بوده کشمکش سیاسی بین حزب‌ها و تنظیم‌ها بوده که فقط به‌خاطر حصول منافع خود این قوم‌ها را با یک‌دیگر به جنگ انداختن حالا ثابت شده است که اصلاً هیچ‌گونه دشمن قومی آن طوری که فکر می‌شد وجود ندارد. با ایجاد اداره موقت در افغانستان و گذشت شرایط بحرانی و حالات اضطراری؛ حالا رادیوها می‌گویند که قومندان سالاری، قومندان سالاری معنی‌اش این نیست، که مردم مجاهدین را بد بگویند. قومندانان جهاد را کسی بد ببرد. افتخار مردم افغانستان جهاد است. همه کسانی که در همین دولت و در اینجا کار می‌کنند از نفر اول گرفته تا پایین و اعضای کابینه همه مجاهدین سرشناس و برادرهای شما هستند، که همراه شما بودند و یا در خارج بودند و به نفع شما کار می‌کردند، کارهای فرهنگی، سیاسی، تبلیغاتی، و یا در داخل بودند، همه در خاندان جهاد بزرگ شدند مجاهد هستند و به‌خاطر جهاد کار می‌کردند. افتخارت جهاد را می‌دانند. از قومندان سالاری وقتی که در رسانه‌های خبری نام گرفته می‌شود، معنی‌اش این نیست که مردم، مجاهدین و قومندان‌های جهاد را بد بگویند. اصلاً سلاح به دست کسی که است و از آن استفادۀ شخصی بکنند بد است.

سلاح ابزاری است که در راه خیر و فلاح و آزادی به کار گرفته می‌شود، چیز بسیار مقدس است وقتی که سلاح را در جهاد استفاده کردیم چیز بسیار خوب و مقدس بود و ثواب داشت ولی، با این چیز مقدس وقتی سر همسایه ظلم کردی و سر یک برادرت ظلم کردی و زمین کسی را به زور گرفتی و سلام کسی را علیک نگرفتی برایت گناه است. و این را همیشه یک نظام، یک مرکز، یک اداره یک اردو در کنترول می‌آورد. این سلاح از جهاد به بعد اگر به دست کسی باشد مفهومش چیست؟ غیر از اینکه باید یک نفر را در پلوان بزند، که چرا تو مرا سلام ندادی؟ یا حق دیگران را تلف نمایید. پس به این خاطر آن را قومندان سالاری می‌گویند.

وقتی‌که استفادۀ ناجایز و ناروا از سلاح شود صاحب آن را قومندان سالار یا جنگ سالار می‌گویند این ملک‌الطوایفی است این حکومت نیست ما و شما به‌طرف وحدت، به‌طرف برادری، به‌طرف یک افغانستان با عزت، دارای تمامیت ارضی، استقلال سیاسی و دارای حیثیت و آبرو در حرکت هستیم، وقتی که خواهان این هستیم باید خود را در نظام و در چوکات قانونیت منظم بساریم من به شما اطمینان می‌دهم که انشا الله در رابطه، آخرین کوشش‌ها صورت بگیرد تا مردم در یک قضای برادری، صلح و اخوت زنده‌گی کنند. موضوع دیگری را که من به شما یاد آوری می‌کنم این است که در این روزها لویه‌جرگه دایر می‌گردد؛ کوشش کنید نماینده‌های که در لویه جرگه انتخاب می‌شوند؛ نماینده‌های واقعی شما باشند.

در آن جا نظریات شما را تبارز بدهند و تمثیل بکنند. و در آنجا از موضع شما و از موضع مجاهدین شما نماینده‌گی بکنند. ما با وجود اینکه به همه مردم افغانستان احترام قایل هستیم؛ به موسفیدان افغانستان و بزرگ‌های افغانستان و به رهبران جهاد افغانستان و اخیراً که پادشاه سابق افغانستان تشریف آورده به همۀ شان احترام قایل هستیم و منحیث موسفیدان افغانستان و بزرگان افغانستان آن‌ها را می‌شناسنیم ولی در نظام زنده‌گی خود ما طرف‌دار ایجاد نظامی هستیم که مسوولین آن دارای انرژی کامل، و اعتقاد کامل باور کامل و وحدت ملی، و ترقی افغانستان و رفاه مردم افغانستان باشند و در این راستا انرژی کار و استعداد کار را داشته باشند.

نظامی را که در افغانستان به وجود می‌آید بدون شک تمام اقوام بزرگ و اقلیت‌های ساکن افغانستان باید آن را تشکیل بدهند ما در حال حاظر به‌خاطر وحدت ملی در افغانستان آقای کرزی را ترجیح می‌دهیم، که آدم بسیار مناسب است. اگر در آینده افغانستان برای شان مجال داده شود و مردم او را تائید کنند؛ یقین دارم که انشاالله قدم‌های خوب و بهتر را برداشته می‌تواند ایشان برای ما و شما قابل پذیرش است.

مسألۀ که به شما باز اطمینان می‌دهیم این است، که در آینده ارزش‌های اسلام و جهاد حفظ خواهد شد هر نوع افکار تخریب کارانه، مخصوصاً از طرف اعضای حزب اسلامی و بقای طالب‌ها اگر شما را اغوا بکند که شما پشتون هستید، این است و آن است. اسلام در خطر است این در خطر است، آن در خطر است، اگر در افغانستان ما و شما مسلمان نباشیم، کی مسلمان خواهند بود؟ به شما اطمینان می‌دهم که از عزت جهاد و اسلام، همه کسانی که در این نظام است و به خصوص همۀ ما که در اینجا هستیم، گروپ‌ها و تیم‌های مجاهدین، که در اینجا هستند، از عزت جهاد دفاع می‌کنند و برای هیچ‌کس اجازه نخوهد داد که کسی به جهاد توهین بکند. شما کوشش کنید که فریب تبلیغات را نخورید، و زیر تآثیر تبلیغات نروید. این وحدت و صمیمیت فکر می‌کنم که بهتر از این فضا شاید در طول دوران کشمکش و انقلاب در بغلان نبوده باشد که همه مردم، همه اقوام، و همه چهره‌ها در یک‌جا بنشینند و مطمینانه با یک دیگر حرف بزنند. پس به هیچ‌کس این اجازه را ندهند که فضای موجود را مکدر نماید.

خواهش من از شما این است، که این وحدت و برادری که به وجود آمده باید حفظ شود به پیران و موسفیدان ما لازم است که به جوان‌ها توصیه کنند، توصیه به صبر، توصیه به حوصله‌مندی، توصیه به گذشت، توصیه به عفو. از انتقام چیزی به دست نمی‌آید. و به این ترتیب از شما جوانان خواهش من این است تا همیشه هر کاری را که انجام می‌دهید و هر تصمیمی را که می‌گیرید، آن تصمیم و آن حرکت سنجیده شده باشد و تابع احساسات نباشید. به امید افغانستان آزاد، مستقل، آبرومند متحد و سرفراز در قطار جوامع بشری، به امید صحت عزت و افتخار برای شما، من سخن‌های خود را ختم می‌کنم و از استقبال گرم تان از من و حییت همراهانم تشکر می‌کنم.

السلام و علیکم ورحمته الله و برکاته.