دسته‌ها
مارشال فهیم

اعتماد و هم‌بستگی

18 حمل 1381- کندهار

برادران گرامی، دوستان، هم‌وطنان، شهریان و همۀ اهالی قهرمان و محترم شهر کندهار!

السلام علیکم!

افغانستان کشوریست دارای اهمیت خاص استراتیژیکی که حیثیت پُل را در میان قدرت‌های امپراتوری شرق و غرب داشته است. هر امپراتوری که می‌خواست طرف مقابل خود را سرکوب کند، حتماً باید از این پُل یعنی افغانستان عبور می‌کرد. انگلیس‌ها در زمان امپراتوری شان به خاطر تحت سیطره آوردن مناطق حوزۀ نفوذ روس تزاری و سرکوب حکومت فارس و ایران، افغانستان را اشغال کردند، ولی مردم و مجاهدین افغانستان از وطن خود مردانه دفاع کردند و آن‌ها را شکست دادند. بعد از آن شوروی وقت خواست که به آب‌های گرم هند برسد. و به این سرزمین حمله کرد. چهارده‌سال تمام مجاهدین و ملت افغانستان بدون در نظرداشت منافع قوم، نژاد، رنگ و امثال این‌ها، دست‌به‌دست هم دادند و زیر لوای جهاد علیه تجاوز مبارزه کردند. شوروی سابق و حکومت دست‌نشاندۀ آن را شکست دادند، وطن خود را آزاد و حکومت اسلامی را تأسیس کردند. ولی هم‌زمان کشورهای ذینفع در قضیه افغانستان و برخی هم‌سایه‌های ناباب برخاستند که از این ملت و این مردم عقده‌گشایی کنند. علیه این مردم تحرکات را به‌راه انداخته، در مرحله اول آقای حکمتیار را تمویل و همه تروریستان را به‌دورش جمع کرده خواستند حکومت مردم افغانستان را که محصول دونیم میلیون شهید بود از بین ببرند ولی به این آرمان نرسیدند. بعد از آن مزدور دیگر و چهرۀ دیگری را به رنگ و پوست مردم افغانستان با نظرداشت این‌که مردم افغانستان مسلمان هستند و به علمای دین احترام دارند، آن‌ها –طالبان- را پیش کشیدند.

شما می‌دانید هر متجاوز به یک کشور، قبل از همه حتماً غلام و وابسته‌یی از آن کشور پیدا می‌کند. این امر در تاریخ افغانستان تکرار شده است. یک‌بار انگلیس‌ها خواستند کشور را اشغال کنند، شاه‌شجاع را به‌عنوان پسر مستحق تیمورشاه پیش‌کش و به این خاک تجاوز کردند. یک‌زمانی شوروی وقت خواست تجاوز کند، ببرک کارمل را مطرح کرد. زمانی هم کشورهای هم‌سایه ما خواستند از این ملت انتقام بگیرند، طالب‌ها و در رأس آن‌ها ملاعمر و مثل ملاعمر ده‌ها تروریست دیگر را پیش‌کش کردند، تا مردم با عزت و با وقار افغانستان را توهین کنند، تحقیر کنند، شلاق و کیبل بزنند و غرور این مردم را بشکنند. با پیش‌کش کردن آن‌ها مردم افغانستان و ملت واحد و برادر را علیه یک‌دیگر استعمال کردند. ولی از آن‌جایی‌که ترکیب ملی افغانستان ایجاب می‌کند تا مردم افغانستان در یک سرزمین واحد با هر زبان و قومی که منسوب هستند، مانند گذشته‌ها برادرانه زنده‌گی کنند، هیچ‌کس نتوانست با سلیقۀ گروهی خود، بالای ارادۀ عام مردم افغانستان حاکم شود. پنج‌سال تمام مجاهدینی که از شمال آمدند و خواستند که حکومت اسلامی را همراه با سایر مردم افغانستان تأسیس کنند، دشمنان افغانستان نگذاشتند که مردم افغانستان دست وحدت بدهند و وحدت ملی را تأمین کنند. آن‌ها در پنج‌سال تمام به‌صورت کلی فقط در جنگ اطراف کابل و کنترول اوضاع این شهر مصروف ماندند.

پنج‌سال تمام طالبان با شعارهای گرم و ستیزه‌جویانه خواستند بالای مردم و ارادۀ مردم افغانستان حاکم شوند که نتوانستند. از همین لحاظ بود که برادر مجاهد و قهرمان شما، آمرصاحب احمدشاه مسعود و برادران و هم‌سنگرانش به خاطر حفظ آبروی ملی افغانستان و شرافت مردم افغانستان به این فکر و اندیشه شدند، تصمیم گرفتند و سوگند یاد کردند که اگر روزی زمینه مساعد شود، در افغانستان وحدت ملی را تأمین کنند و امانت ملی مردم افغانستان را که همانا سرنوشت سیاسی مردم افغانستان است، به مردم افغانستان بسپارند تا دست اجانب را از این کشور قطع کنند. آن‌ها و هم‌سنگران شان در همین فکر و اندیشه قرار داشتند که تروریست‌ها و دشمنان مردم افغانستان به این اندیشه شدند تا جبهات مقاومت افغانستان را سقوط بدهند و آخرین حملات خود را کنند و این کشور را پایگاه مطمئن برای تروریزم بسازند. چون مانع این تصمیم مغرضانه و نابه‌جای شان آمرصاحب مسعود را می‌دانستند، به شکل بسیار ناجوان‌مردانه و ظالمانه او را شهید ساختند. جرم احمدشاه مسعود فقط همین بود. او می‌گفت: افغانستان مال مردم و حق مردم افغانستان است. مردم افغانستان حق دارند در تعیین سرنوشت سیاسی شان صلاحیت داشته باشند. به این جرم او را شهید ساختند. فکر می‌کردند که باشهادت آمرصاحب مسعود؛ جبهات مقاومت سقوط کرده و از بین می‌رود و افغانستان من‌حیث یک پایگاه مطمئن تروریستی برای تروریزم بین‌المللی کاملاً تصفیه می‌شود. مگر از آن‌جایی‌که ارادۀ خداوند(ج) به این بود تا تمام پروگرام‌های شان، خصم جان خود شان گردد، 52 ساعت بعد از شهادت آمرصاحب مسعود، قضیۀ نیویارک و واشنگتن روی داد و جریان طوری دیگری شد که ائتلاف بین‌المللی به‌وجود آمد، نیروهای مقاومت مجاهدین و فرزندان شما در صف مقدم جبهات به‌خاطر آزادی افغانستان از چنگال طالبان و تروریست‌ها در همکاری ائتلاف بین‌المللی رزمیدند تا پروردگار افغانستان را آزاد ساخت و زمینه برای ایجاد نظام سیاسی قابل قبول برای همه مردم مهیا شود. و عدالت اجتماعی به میان بیاید. به همان ملحوظ به اساس پیمانی که داشتیم به آن عمل کردیم.

بعد از آن کابل و دیگر شهرهای افغانستان سقوط کرد. ما به حکومتی که قبلاً تحت سرپرستی محترم پروفیسور برهان الدین ربانی بود خاتمه دادیم و تصمیم گرفتیم تا امانت مردم را به مردم افغانستان بسپاریم.  قضیه را به جامعۀ بین‌المللی پیش‌کش کردیم و از مردم خواهش کردیم که همه بیایند دور هم جمع شوند و تصمیم بگیرند تا سرنوشت سیاسی افغانستان تعیین شود. به همین اساس جلسه بُن تدویر یافت و در آن به حکومت سه‌مرحله‌ای توافق شد که مرحله اول اداره مؤقت، مرحله دوم تشکیل لویه‌جرگه و ایجاد دولت انتقالی و مرحله سوم انتخابات و این‌که مردم افغانستان به‌صورت آزاد به تعیین سرنوشت شان اقدام کنند. در مرحله اول، اداره مؤقت تشکیل شد و در رأس آن آقای حامد کرزی یک مجاهد مشهور و یک شخصیت نام‌دار قرار گرفت و همه مردم افغانستان با این اداره همکار شدند و این اداره سبب شد در افغانستانی که اصلاً تصور وحدت مجدد و طرح موجودیت آن نمی‌رفت، و بسیاری‌ها می‌خواستند این کشور را پارچه‌پارچه نگهداشته باشند، الحمدالله وحدت ملی و امنیت سراسری تأمین شد و اکنون مردم افغانستان با سر بلند و گردن افراشته زنده‌گی دارند. این اداره گام‌های مهم بخاطر عُمران وطن برداشته است. بعد از مرحله جهاد که شما مردم افغانستان در برابر تجاوز شوروی مقام قهرمانی را اخذ کردید، در برابر مقابله با تروریزم بین‌المللی نیز مقام قهرمانی گرفتید. شما مردم افغانستان، امروز باز هم به‌خاطر ایجاد صلح و ایجاد حکومت مرکزی، وحدت ملی، حفظ استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی؛ مقام قهرمانی را کسب کرده‌اید. ضرورت است که به‌خاطر رفتن به‌طرف نظام، سیستم، ادارۀ واحد و قانونیت نیز مقام قهرمانی را کسب کنید، زیرا بیست‌وسه سال بحران، بیست‌وسه سال هرج‌ومرج، ایجاب رفتن طرف سازنده‌گی را می‌کند. همه مردم باهم برادر اند. پشتون، تاجک، ازبک، هزاره؛ ارادۀ خداوند به این است که همین مردم باهم برادر باشند، این‌ها از گذشته هم برادرانه در کشور زنده‌گی کرده‌اند. این کشور هزارها سال تاریخ دارد، بیش از سه‌صدسال قبل اساس اداره مرکزی بدست احمدشاه ابدالی در این کشور گذاشته شده است و همۀ این مردم به قول شاعر نام‌دار اسلام، علامه اقبال لاهوری:

          نه افغانیم و نی تُرک و تتاریم       چمنزادیم و از یک شاخساریم

          تمیز رنگ و بو بر ما حرام است      که مـا پـروردۀ یکنوبهـاریم

 

همه در افغانستان برادر هم هستند، هیچگاه در افغانستان جنگ قومی بهوقوع نپیوسته و در آینده نیز نمیپیوندد. هرنوع کشمکش در کشور مبنای سیاسی داشته که مردم را با یکدیگر انداخته است. اطمینان میدهم که اعمال انجامشدۀ طالبان زیر نام پشتون، تاجک، شمال، جنوب و…، به مردم و هموطنان شما و برادران تان در شمال، مرکز و هزارهجات واضح است، آنها درک کردهاند که طالبان این گونه تفرقه را به اشارۀ باداران شان بین مردم ایجاد میکردند، هم در زمان جهاد و هم امروز. کندهاری، هراتی، مزاری، تخاری و پنجشیری، همه باهم برادر بودند و هستند. وحدت ملی را تأمین کردهاند و بهشما اطمینان میدهم که این مرحمت بزرگی که خداوند(ج) اعطا کرده است، انشاءالله فرزندان و برادران شما در حدی کوشش میکنند که یک برادر مسلمان در برابر برادر مسلمان و یک پسر افغان در مقابل پسر افغان سلاح نگیرد و کسی بالای جنازۀ فرزند خود گاهی از جنگ بین افغانها گریه نکند.

برادران مسلمان!

در افغانستان مبارزات عمدتاً در شرایط موجود شکل سیاسی را به‌خود گرفته است. گروپ‌ها و گروه‌هایی در حال تشکل هستند. یک گروپ، گروپ افراطی که شما نتیجۀ بد آن را در وجود طالب‌ها دیدید، اکنون هم در افغانستان دشمنان و دستگاه‌های استخباراتی کشورهای ذی‌منافع با سازماندهی حرکت‌هایی، برخی را تشویق می‌کنند که بحران و بی‌اعتمادی ایجاد شود. اما این کار دیگر برای افغانستان سازگاری ندارد. تشکل دومی همانا تشکل لائیک و غرب‌گرایی است. که کاملاً با رسوم و عنعنۀ مردم مسلمان و مجاهد افغانستان که به‌همین خاطر جان داده‌اند، افتخاراتی دارند و به آن می‌بالند، مغایر است. مردم یقیناً حکومتی را که با اصول اسلامی مطابقت داشته باشد و با عنعنات و فضایل اسلامی مردم مطابقت داشته باشد و افتخارات جهاد را نادیده نگیرد، می‌خواهند. در غیر آن مردم آن حکومت را نمی‌پذیرند! این گروپ هم در افغانستان جا ندارد و نمی‌تواند سهمی داشته باشد و تشکل پیدا کند. تشکل سومی اعتدال است. که حکومت معتدل مسلمان است. افغانستان را، برای افغانستان می‌خواهند و برای این کشور رفاه، ترقی، وحدت ملی و برادری می‌خواهد. این گروپ عملاً وجود دارد. فعلاً تشکلی از پشتون، ازبک و هزاره و همۀ ملیت‌ها گرد هم جمع آمده، اداره‌یی را تشکیل و نهضت ملی را به‌راه انداخته‌اند و تیمی که امروز شما آن‌ها را در ادارۀ مؤقت می‌بینید، آقای کرزی من و دیگر برادرانی که در آن‌جا هستند، اولادهای شما هستند. این تشکل معتدل، تشکل ملی، میهنی و ان‌شاءالله گروپ متعهدی است که مصدر خدمت بزرگی برای افغانستان و مردم افغانستان می‌شود.

ما به اصل وحدت ملی و برادری معتقد هستیم. همۀ ما به خداوند(ج) ایمان داریم. ننگ ملی و اسلامی در وجود همۀ مردم است.  دیگر در این کشور، پشتونی وجود ندارد. دیگر در این کشور تاجک، هزاره و ازبکی وجود ندارد. فقط یک مردم وجود دارد که از همین سرزمین و کشورشان افغانستان است. در عرصۀ نظامی ما معتقد به تشکیل اردوی ملی هستیم. ما آخرین تلاش خود را کردیم و زحمت کشیدیم تا اساس اردوی ملی نهاده شود که مردم به آن اعتماد کنند. دیگر گروپ نظامی وابسته به یک سازمان، یک حزب و یک گروپ و یک قوم نباشد. چندی قبل ما مجلس بزرگی از قوماندانان افغانستان را تشکیل دادیم و همه تعهد کردند که در راه تشکیل وحدت و اردوی ملی قدم می‌گذارند. دیگر به گروپ‌های کوچک مربوط خود تأکید نمی‌کنند و اردو را به‌خاطر عزت افغانستان، حفظ سرحدات و تشکیل قوای سرحدی کمک خواهند کرد. افغانستان یک کشور باعزت است. امروز در پهلوی نقش سازنده‌گی مردم، جامعۀ بین‌المللی نسبت به هر وقت دیگر، توجه خاصی به کشور ما دارد. در حال حاضر بیش از پنجاه نماینده‌گی سیاسی در کابل حضور دارند و همۀ دنیا متعهد به ساختن و اعمار افغانستان شده‌ است. مطابق پرنسیب و کنوانسیون‌های بین‌المللی و با در نظرداشت زیست و زنده‌گی ما در جامعۀ بین‌المللی و این‌که متأسفانه کشور ما در زرع و قاچاق مواد مخدر بدنام شده است، تصمیم داریم که کشور ما مرکز تولید و قاچاق مواد مخدر نباشد و قوماندانان همه به این اصل تأکید کردند.

ما به تشکیل لویه‌جرگه من‌حیث مجلس بزرگ عنعنوی ملی، به‌خاطر حل مشکلات عظیم وطن و کشور معتقد هستیم و به‌شما اطمینان می‌دهیم که مطابق به فیصله‌های بُن، لویه‌جرگه دایر خواهد شد، مردم و نماینده‌های مردم به صلاحیت، خواست و ارادۀ خود‌شان، اداره و حکومت آینده خود را انتخاب خواهند کرد. و به‌خاطر آب‌رو و عزت وطن تصمیم خواهند گرفت. ما اطمینان تشکیل لویه‌جرگه را می‌‌دهیم و ما در این راه فداکاری خواهیم کرد. کشور ما افغانستان بیست‌وسه سال از جامعه جهانی تجرید شد، ویران شد، بنیه اقتصادی و آثار فرهنگی آن فنا شد و مردم ما در بدبختی زنده‌گی کردند. کشوری که طی بیست‌وسه سال ویران شد، ممکن نیست بزودی آباد شود. من اطلاع دارم که تا اکنون از مرکز به ولایات بودیجه نرفته است. همه با امکانات محدود، باعزم و تصمیمی که در جهت تثبیت سرنوشت خود دارند، کار می‌کنند. ما باید اعتماد بین‌المللی را جلب کنیم، آن‌گاه همه چیز به اختیار ما خواهد بود و به‌شما اطمینان می‌دهم آنچه در حیطۀ امکانات ادارۀ مؤقت باشد در برابر ولایات، اعمار ویرانی‌ها، خدمت به مامورین، اعطای معاشات مامورین و معلمین و ساختن ادارات افغانستان و خدمات عامه، دریغ نخواهد کرد. آن‌چه ما از شما مردم باعزت، بزرگ و با عظمت توقع داریم آن‌ است که به دسیسه‌سازان، فتنه‌جویان و کسانی که عزت و شرف کشور ما را پایمال کرده‌اند، فُرصت و مجال ندهیم که دوباره تشکل پیدا کنند و بخواهند با ایجاد هرج‌ومرج با حیات مردم بازی کنند. در کوه‌ها، دره‌ها و محلاتی که موضع بقایای گروه طالبان و القاعده باقی‌مانده باشد، به آن‌ها ترحم صورت نگیرد و کوشش بعمل آید تا در این وطن دیگر جنجال نشود. بیایید با علما و بزرگان قوم همه‌وهمه در راه وحدت ملی سعی و تلاش کنیم. بسیار دُشوار بود در وضعی که افغانستان تا چهارماه پیش قرار داشت که تصور آن برود تا کسی از شمال بیاید به کندهار و یک‌نفر از هلمند به کابل برود و برادارنه و آزادانه بالای مسائل ملی و خیر وشر وطن صحبت کند. این اعطای خداوند(ج) و بخشش پروردگار است که نصیب ماوشما کرده است. به کسی نباید اجازۀ خلل وارد کردن را به این اعطای خداوند داد. اسلام دین عزیز برای مردم افغانستان است. اسلام، اسلامی نیست که طالبان می‌گفتند و تعبیر می‌کردند و به‌نفع خودشان توجیه می‌کردند. اسلام دین جهاد و افتخار مردم افغانستان است. در سنگ‌سنگ، در دشت‌ها و وجب‌وجب این خاک، خون‌های پاک جوان‌ها و مجاهدین شما ریخته شده است و ده‌هاهزار جوان شما در برابر ماین‌های شوروی سابق، پا و دست خود را از دست داده است. این افتخار مردم افغانستان را باید حفظ کنیم و در پهلوی ساختار، عمران و آبادی، اسلام را هم مدنظر داشته و دساتیر آن را مراعات کنیم. اسلام مانع ترقی و پیش‌رفت نیست. طالبان اسلام را بدنام کردند. اسلام در همه شئون زنده‌گی، جواب‌گوی نیازهای ما است. افتخارات جهاد و اسلام را باید حفظ کنیم تا خداوند(ج) ما و شما را در امان خود داشته باشد.

 السلام علیکم و رحمتالله و برکاته